کجای جاده جاموندی؟؟؟
دلم بدجوری آشوبه...
نمیدونی چه دلتنگم...
نمیدونی چه بی تابم...
به رویا دل خوشم هرشب...
به امید تو میخوابم...
نمیدونی
نمیدونی چه بی تابم...!!!
[+]
نوشته شده توسط داره میترکه مخم... در 11:43 |
|
با یــــاد تو این ستــــاره ها رنگـــــی بود/این دفتــــــرخاطـــــــرات من سنـــــگی بود
ازدرس کـــــلاس عاشـــقی سهـــــــمم باز/یک زنــــــگ فقــــــط دوری و دلتنگـــــــــــی بود...
[+]
نوشته شده توسط داره میترکه مخم... در 14:46 |
|
درکنارم نیستی اما هوایت مدام همین حوالی پرسه میزند...!!!
[+]
نوشته شده توسط داره میترکه مخم... در 14:42 |
|
دلیل عشق...!!!
دختری از پسری که عاشقش بود پرسید:چرا مرا دوست داری …؟
چرا عاشقم هستی …؟
پسر گفت:نمی توانم دلیل خاصی را بگویم اما از اعماق قلبم دوستت دارم …
دختر گفت:وقتی نمی توانی دلیلی برای دوست داشتن پیدا کنی چگونه می توانی بگویی عاشقم هستی!!؟
پسر گفت:واقعا دلیلش را نمی دانم اما می توانم ثابت کنم که دوستت دارم …
دختر گفت:اثبات.!.!.؟
نه من فقط دلیل عشقت را می خواهم …
دوست دوستم به راحتی دلیل دوست داشتنش را برای او توضیح می دهد…
اما تو نمی توانی این کار را بکنی…
پسر گفت…خب…
من تو رو دوست دارم…
چون…
زیبا هستی…
چون…
صدای تو گیراست...
چون…
جذاب و دوست داشتنی هستی…
چون …
باملاحظه و بافکر هستی …
چون …
به من توجه و محبت می کنی …
تو را به خاطر لبخندت …
دوست دارم …
به خاطر تمامی حرکاتت…
دوست دارم …
دختر از سخنان پسر بسیار خشنود شد …
چند روز بعد …
دختر تصادف کرد و به کما رفت…
پسر نامه ای را کنار تخت او گذاشت…
نامه بدین شرح بود …
اینجا زمین است
ساعت به وقت انسانیت خواب است...
دل عجب موجوده سخت جانی است!!!
هزار بار تنگ میشود...
میسوزد..........
میمیرد............
میشکند...........
له میشود.......
ولی...!!!!
بازهم میتپد....!